سید علی محمد شیرازی «باب»
پس از توبه باب در شیراز تحت مراقبت و حبس خانگی قرارگرفت. شیوع بیماری وبا و در پی آن بروز نابه سامانی های اجتماعی در شیراز، علی محمد را راهی اصفهان کرد
سید علی محمد شیرازی
علی محمّد شیرازی در اول محرم ۱۲۳۵ ه ق در شهر شیراز به دنیا آمد([۱]) در کودکی پدرش سید محمد رضا را از دست داد و همراه با مادرش فاطمه بیگم از خانه پدری به خانه دائی بزرگش سید محمد شیرازی کوچ کرد، در حدود هفت سالگی در مکتب خانه قهوه اولیاء (بیت العباس) که معلمش شیخ محمّد عابد از شیفتگان شیخیه بود مشغول به تحصیل شد. ([۲])
به رغم اسناد بسیاری که در تواریخ بهائی درباره تحصیلات باب موجود است عبدالبها می نویسد :
« در ميان طائفه شيعيان عموما مسلم است که ابدا حضرت در هيچ مدرسه اي تحصيل نفرمودند و نزد کسي اکتساب علوم نکردند و جميع اهل شيراز گواهي ميدهند با وجود اين بمنتهاي فضل بغتة در ميان خلق ظاهر شدند و با آنکه تاجر بودند جميع علماي ايران را عاجز فرمودند. »([۳])
سفر به بوشهر
بعد از بلوغ در ابوشهر، اوّل بشراکت خال و بعد مستقّلاً به تجارت مشغول بوده و به حسب آنچه از او مشهود بود مشهور به تديّن و تعبّد و صلاح و تقوی و باين صفات منظور نظر ناس بوده ([۴])
البته این تدین و تعبّد و صلاح و تقوی که عبدالبها از آن می گوید عبارت است از یک سری اعمال خرافی و ریاضات شاقه غیر اسلامی زیرا او در ایام حضورش در بوشهر درگرمترین ساعات روز به پشت بام منزل می رفت و رو به خورشید به راز و نیاز می پرداخت منابع بهائی در این باره آورده اند: سید علی محمد شیرازی
.. با آنکه هوا در نهايت درجهء حرارت بود هنگام روز چند ساعت بالای پشت بام منزل تشريف ميبردند و بنماز مشغول بودند. آفتاب در نهايت حرارت میتابيد و لکن هيکل مبارک قلباً بمحبوب واقعی متوجّه و بدون آنکه اهمّيّتی بشدّت گرما بدهند بمناجات و نماز مشغول بودند دنيا و هر چه در آن موجود بود همه را فراموش فرموده از هنگام فجر تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصربعبادت ميپرداختند. …. حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب بقرص شمس نظر ميفرمودند و مانند عاشقی بمعشوق خود باو توجّه کرده با لسان قلب با نيّر اعظم براز و نياز ميپرداختند…ولی مردم نادان و غافل چنان میپنداشتند که آن حضرت آفتاب پرست هستند ([۵]).
یکی از پژوهشگران مطلب مهمی را گوشزد میکند و آن همزمانی فعالیت شرکت های استعماری با سالهای اقامت باب در بوشهر است:
« زمانيکه باب در بوشهر اقامت گزيد، پنج يا شش سال، از پانزده يا هيجده سالگي، سالهاي آغازين فعاليت خاندان ساسون، در بنادر بوشهر و بمبئي بود. هر چند ديويد ساسون در سال ۱۸۳۳ مرکز شبکه تجاري گستردهاش با ايران را از بوشهر به بمبئي منتقل کرد ولي خويشان و کارگزاران او همچنان نبض تجارت بوشهر- بمبئي را به دست داشتند.» ([۶]) سید علی محمد شیرازی
ایشان نکته بسیار دقیق و ظریفی را در ارتباط با تاریخ نگاری ادوارد براون متذکر میشود:
« اين دوران از منظر تأثير آن در تکوين باب ۱۵-۲۳ ساله يا ۱۸-۲۵ ساله، که مهمترين سنين در شکلگيري شخصيت انسان است، بايد بيش از هر مقطع ديگر مورد توجه براون قرار ميگرفت. در اين سالها، باب نوجوان و جوان در بوشهر ميزيست؛ بندري که مرکز استقرار دفاتر و کارگزاران کمپانيهاي بزرگ غربي و کانون اصلي تجارت ايران با هند بريتانيا و بنادر تجاري مهم جهان آن روز، چون بمبئي و لندن و بوستن، بود. اين نکته کماهميتي نيست… کار براون غفلت نيست، تغافل است. براون ميدانست، ولي به معرفي بوشهر سالهاي ۱۸۳۰ ميلادي نپرداخت تا اسطوره او و ديگران از بابيگري، بهعنوان «دين جديد شرقي»، فرو نريزد.» ([۷])
تحصیل در کربلا
بعد از گذشت پنج سال اقامت در بوشهر، علی محمد در حدود نوزده سالگی برای ادامه تحصیل به کربلا رفت و چندی در درس حاجی سید کاظم رشتی حضور پیدا کرد [۸] سید علی محمد شیرازی
بهائیان برای آنکه باب را «امی» میکوشند مدت حضور باب در کربلا را چند ماه نشان دهند اما بر اساس منابع موجود و در دسترس، این مدت بیشتر از دو سال به طول انجامید. مسيونيکلا مدت اقامت باب را در کربلا دو سال و نيم يا سه سال ميداند. ([۹]) و این به نظر منطقی تر میرسد چرا که بر اساس کتاب خاطرات خدیجه بیگم همسر باب پس از مدت کوتاهی که باب به شیراز بازگشت و با او ازدواج کرد با توجه به اینکه بر اساس مندرجات این اثر مدت زندگی مشترک باب و خدیجه بیگم تا قبل از ادعا دو سال بوده است ([۱۰]) و مفارقت باب و خدیجه از هنگام خروج باب از شیراز و رفتن به اصفهان است که برابر گزارش کواکب دریه در ماه شوال ۱۲۶۲ می باشد ([۱۱]) خروج باب از کربلا یکسال قبل مرگ سیدکاظم رشتی و درسال ۱۲۵۸ هجری بوده است. سید علی محمد شیرازی
آغاز ادعا
بعد از فوت سید کاظم رشتی میان شاگردانش نزاعی برای جانشینی او در گرفت و شاگردان او به دو گروه اصلی کرمانی (پیروان محمد کریم خان قاجارکرمانی) و آذربایجانی (پیروان میرزا شفیع تبریزی، میرزامحمد مامقانی و ملامحمد باقر اسکوئی) تقسیم شدند اما برخی از شاگردان سیدکاظم به سرکردگی ملاحسین بشرویه ای بلاتکلیف مانده بودند
نبیل زرندی قضایا را چنین شرح می دهد:
بعد از پايان ايّام سوگواری عدّهای از شاگردان سيّد مرحوم را که دارای اخلاص بودند بنزد خويش خواندند و از آنها پرسيدند استاد بزرگوار ما در اواخر ايّام چه وصيّتی فرمود و آخرين نصيحتهای او چه بود؟ در جواب گفتند که استاد بزرگوار نهايت تأکيد را فرمودند و چند مرتبه بما تکرار کردند که بعد از وفاتش ترک منزل و خانمان گوئيم و در بلاد منتشر شويم و بجستجوی حضرت موعود پردازيم و هيچ امری را بر اين مسئله ترجيح ندهيم. ([۱۲]) سید علی محمد شیرازی
نوشته نبیل زرندی باعث ایجاد چند سوال می گردد:
- اگر سید کاظم چنین دستوری داده است چرا سایر شاگردان سید که از نظر مستندات تاریخی ارشد از آنها بودند در پی موعود نبودند؟
- آیا یاران و شاگردانش از فرمانی به این مهمی بی خبر بوده اند و تنها تعداد اندکی از شاگردان مجهول الهویه او چنین مطلبی را عنوان کرده اند؟
- مصطلح است که وقتی فرمانی با این وضوح و اهمیت میرسد و افراد نمی خواهند آن را اجرا کنند به تأویل و تفسیر دلخواه می پردازند نه آن که به بوته فراموشی بسپارند؟
- با عنایت به اختلافات شیخیان آذربایجان و کرمان اگر سید چنین فرمانی داده بود آیا عدم توجه به این دستور مهم نمی تواند دست آویز خوبی برای متهم کردن گروه مقابل باشد؟
اما بشرویه ای که روحیه ای ماجراجو داشت او با گروهش برای جوان شیرازی فرصتی پدید آوردند تا او نیز با ادعائی دیگر به میانه میدان رقابت گام نهد نبیل می نویسد که ملا حسین ۴۰ روز به اعتکاف گذرانید و سپس به جستجوی موعود پرداخت اعتکاف چهل روزهء ملّاحسين که تمام شد بهمراهی برادر و خالو زادهاش بنجف برگشت. شب از کربلا ردّ شد و پس از زيارت نجف بجانب بوشهر روان گرديد. ([۱۳]) سید علی محمد شیرازی
چرا بوشهر؟؟
معمای این ماجرا سفر ملاحسین به بوشهر است، آنچه قطعی است این است که هدف در نواحی جنوبی ایران تأمین میشود نبیل زرندی حضور سابق علی محمد باب در بوشهر را علت آن می داند . ([۱۴]) اگر چنین بود چرا مستقیم به دیدار باب در شیراز نرفت ؟
قوی ترین احتمال این است که ملاحسین در پی یافتن جانشینی برای سید کاظم است و تلاش می کند گزینه های مختلف را بررسی کند از این رو به اعتراف نبیل زرندی، ملّا حسين با میرزا حسن گوهر و میرزا محیط کرمانی از شاگردان ارشد سید کاظم در کربلا وارد گفتگو میشود ([۱۵]) و چون نتیجه مورد نظرش را در آنها نمی یابد به بوشهر سفر می کند که ممکن است هدفش رفتن به کرمان و ملاقات با کریم خان باشد اما در همان بوشهر نفحهء لطيفهء غيبی بمشامش رسيد ([۱۶]) این نفحهء لطيفهء غیبی چه بود؟ با چینش دقیق قطعات این پازل تاریخی میتوان نفحهء لطيفهء غیبی و علت اینکه نبیل نوشته است بر حسب سائقهء غيبيّه بجانب شيراز روان گشت. را پیدا کرد.([۱۷]) و آن را دستور صادره از خاندان ساسون یهودی وابسته به انگلیس در بوشهر دانست . ساسونها در سال ۱۸۳۳ مرکز شبکه تجاري گستردهاش با ايران را از بوشهر به بمبئي منتقل کردند ولي خويشان و کارگزاران او همچنان نبض تجارت بوشهر- بمبئي را به دست داشتند. ([۱۸])به هر روی شب پنجم جمادی الاولی ۱۲۶۰ هجری نزد ملا حسین بشروئی مدعی بابیت امام زمان شد و خود را نماینده خاص و باب موعود نامید.[۱۹] سید علی محمد شیرازی
البته این ادعا مخفیانه بود وطی مدت ۵ ماه تعداد پیوستگان باب به ۱۸ تن رسید که با خود باب نوزده نفر می شدند ([۲۰]) بنا براین باب نوزده را مقدس شمرد و حرکت خود را علنی کرد یاران خود را به نقاط مختلف گسیل داشت و خود به قصد حج شیراز به مقصد بوشهر ترک کرد ([۲۱])
اولین ادعای علنی باب
بنا بر آنچه در منابع تاریخی و عقیدتی فرقه آمده است باب در رسالهء دلائل سبعه دستور داده بود:
« بر اهل ايمان واجب است در اذان نماز جمعه اشهد انّ عليّا قبل نبيلٍ باب بقيّة اللّه را اضافه کنند ملّا صادق … بیترديد باجرای آن اقدام کرد و در مسجد نو که امام جماعت بود اذان نماز را با فقره مزبوره انجام داد » ([۲۲])
علی محمد شیرازی با این کار قصد داشت بابیت خود را به مردم اعلام کند اما دستگیری وی را به همراه داشته و در مسجد وکیل شیراز بعد از پنج بار لعنت برخود، ادعای بابیت و نیابت امام زمان را انکار و از گفته های خود توبه نمود ([۲۳]) عبدالبها با ادعای اینکه باب در واقع باب بهاءالله بود نه باب امام زمان قصد دارد که از قضیه توبه علنی در مسجد وکیل به نفع ادعای پدرش بهره برداری نماید ([۲۴]) در حالی که باب در آثار دیگری از جمله «ابلاغیه الف» مقصود واضح خود را بیان می کند و چنین می نویسد :
« ان بعض الناس قد افتروا علي کلمه البابيه … لعنهم الله بما افتروا ما کان لبقيه الله صاحب الزمان بعد الابواب الاربعه باب منصوص و لا نائب مخصوص و اشهد ان حلاله حلال الي يوم القيامه ولم ينسخ شريعه و لم يبدل منهاجه …. اشهد ان اليوم کان حجتک محمد بن الحسن صلواتک عليه و علي من اتبعه.» ([۲۵])
پس از توبه باب در شیراز تحت مراقبت و حبس خانگی قرارگرفت. شیوع بیماری وبا و در پی آن بروز نابه سامانی های اجتماعی در شیراز، علی محمد را راهی اصفهان کرد منوچهرخان معتمد الدوله حاکم گرجی تبار آن شهر که اسناد بسیاری دال بر سر سپردگی او به روسیه تزاری موجود است به شکل غریبی به حمایت او پرداخت و علی محمد دلگرم از حمایت او در مجلس علمای اصفهان که توسط امام جمعه تشکیل شد حضور یافته به تکرار ادعای خویش پرداخت. علمای اصفهان ادعای باطل وی را ارتداد تلقی کرده که می توانست منجر به فتوای قتل او شود اما شبهه جنون مانع از صدور این حکم شد.[۲۶] منوچهرخان حاکم اصفهان با حیله او را چهار ماه در عمارت خورشید پنهان کرد اما مرگ حاکم باعث آشکار شدن این راز شد.[۲۷] سید علی محمد شیرازی
پس از مرگ معتمد الدوله، مردم اصفهان متوجه حضور علی محمد در اصفهان شده و با شلوغ شدن اوضاع، حکومت مرکزی توسط میرزا آقاسی صدر اعظم محمد شاه دستور احضار و فرستادن او را به تهران صادرکرد. اما قبل از رسیدن به تهران، میرزا آقاسی طی نامه ای دستور داد تا وی به ماکو تبعید گردد.[۲۸]
تواریخ بابیه توقف علی محمد در ماکو را ۹ ماه دانسته که پس از آن به قلعه چهریق تبعید شد. در سال ۱۲۶۴ هجری از قلعه چهریق به تبریز احضار و محاکمه گردید. وی که چهار سال تنها ادعای بابیت داشت، در مجلس محاکمه خود را قائم موعود نامید.[۲۹] و علمای شیخیه تبریز برای بار دوم فتوای قتل او را صادرکردند.[۳۰] سید علی محمد شیرازی
سرانجام در سال ۱۲۶۶ هجری به دنبال اغتشاش های مختلفی که در سطح کشور به رهبری پنهان وآشکار وی صورت گرفت، حکم اعدام او صادر شد.[۳۱] و میرزا تقی خان امیر کبیر این حکم را اجرا و او را به دار مجازات آویخت.[۳۲] بدین ترتیب داستان جوان شیرازی بعد از شش سال به پایان رسید و پرونده اش بسته شد. اما پیروان نا آگاهش بدون اینکه معجزه ای از او ببینند، داعیه اش را پذیرفته کورکورانه بدنبالش حرکت کردند. سید علی محمد شیرازی
انشعاب در بابیت و پیدایش ازلیه و بهائیت
در اکثر کتبی که به تاریخ بهائیت پرداخته اند آمده است که بعد از باب بابیت به دو شعبه ازلی و بهائی تقسیم شد اما به طور واضح به این که چرا ادامه بابیت به اینجا رسید تحلیل واضحی ارائه نشده است .
میرزا حسینعلی بها و برادر کوچکترش میرزا یحیی صبح ازل هیچکدام بین بابیان چهره های مطلوب برای جانشینی باب و رهبری بابیان نبودند استاد محیط طباطبائی در این باره می نویسد :
در اسناد رسمی و تواریخ چاپی و خطی قدیم که در آن از حوادث مربوط به تاریخ قدیم بابیه سخن رفته است هنوز از میرزا یحیی نوری نامی ندیده ایم و از برادر بزرگش حسینعلی هم مانند یک فرد بابی عادی یاد کرده اند که در جریان هیچ یک از حوادث مهم مربوط به دوران حیات و بعد از ممات سید باب این دو برادر متعهد عمل مهمی نبوده و مسئولیتی بر عهده نداشته اند. ([۳۳])
بلکه این شیخ علی عظیم است که بابیان او را به عنوان جانشین باب می شناسند. سید علی محمد شیرازی
«… از مجموع آثار واحوال ،بدین نکته پی برد که بعد از هلاکت بصیر یا سیدکور هندی به دست شاهزاده ایلدرم میرزای قاجار حاکم بروجرد که با برخی از بابیان سروسری داشت ریاست بابیه بی منازع بر عظیم قرار گرفت و دیگر دستورات او برای همگنان درحکم وظایف مذهبی بود. »([۳۴])
اما بعد از اعدام عظیم مسئله رهبری بابیان به عنوان یک موضوع مهم باقی بود و باید برای آن فکری میشد، میرزا حسینعلی در فکر ریاست بابیان بعد از باب بود اما به دلایل زیر فعلا نمی توانست در این جایگاه قرار گیرد :
- عدم امادگی بابیان برای پذیرش وی
- وجود افراد مزاحم
- خطرات احتمالی
عباس افندی پسر بزرگ میرزا حسینعلی نوری در این باره می نویسد : سید علی محمد شیرازی
«…نظر به بعضی ملاحظات شخص خارجی را مصلحت ندانستند، قرعهء اين فال را بنام برادر بهاءالله، ميرزا يحيی، زدند». ([۳۵])
کانال رسمی موسسه معراج در ایتا
[۱] – تلخیص تاریخ نبیل صفحه ۵۸
[۲] . آواره عبدالحسین الکواکب الدریه فی مآثرالبهائیه ج ۱ ص ۳۲
[۳] مفاوضات ص ۱۹ س ۲۳
[۴] . عبدالبهاء، مقاله شخصى سياح، ص ۲
[۵] – تاريخ نبيل مطالع الانوار صص ٦۲ / ٦٤
[۶]. شهبازی عبدالله، ، خاندان باب و تجارت جهانی تریاک، قسمت اول مندرج در سایت شخصی به آدرس : http://www.shahbazi.org/pages/Bab_Family1.htm
[۷] . شهبازی ، قبلی
[۸] . اسرارالآثارجلد ۱ صفحه ۱۹۲٫
[۹] . تاريخ ملل متمدنه ص ۲۰۰
[۱۰] . خدیجه بیگم ص ۱۰
[۱۱] . کواکب الدریه ص ۶۸
[۱۲] اشراق خاوری عبدالحمید ، مطالع الانوار ص ٣٧
[۱۳] اشراق خاوری عبدالحمید ، مجموعه آثار مباركه ، ايام تسعه ص ۱۳۰
[۱۴] مطالع الانوار ص ۴۰
[۱۵] مطالع الانوار ص ٣٨
[۱۶] مطالع الانوار ص ۴۰
[۱۷] مطالع الانوار ص ۴۰
[۱۸] . شهبازی عبدالله، ، خاندان باب و تجارت جهانی تریاک، قسمت اول مندرج در سایت شخصی به آدرس : http://www.shahbazi.org/pages/Bab_Family1.htm
[۱۹] . مطالع الانوار ص ۴۳ و۵۰
[۲۰] . کواکب الدریه ص ۴۳
[۲۱] . به نظر میرسد باب هرگز به مکه نرفت زیرا آنچه ادعا میشود در این سفر اتفاق افتاد جز در منابع بابیان و بهائیان تأیید نشده است که انهم نمی تواند اعتبار داشته باشد .
[۲۲] . مطالع الانوار ص ١٢٣
[۲۳] . تلخیص تاریخ نبیل صفحه ۱۳۲
[۲۴] عبدالبهاء ، مقاله شخصى سياح ص ۲ آغاز گفتار نمود و مقام بابيّت اظهار و از کلمه بابيّت مراد او چنان بود که من واسطه فيوضات از شخص بزرگواری هستم که هنوز در پس پردهء عزّت است و دارندهء کمالات بی حصر و حدّ، به اراده او متحرّکم و به حبل ولايش متمسّک . و در نخستين کتابی که در تفسير سورهء يوسف مرقوم نموده، در جميع مواضع آن خطابهائی به آن شخص غايب که از او مستفيد و مستفيض بوده، نموده و استمداد در تمهيد مبادی خويش جسته و تمنّای فدای جان در سبيل محبّتش نموده …
[۲۵] فاضل مازندراني: اسرار الآثار خصوصي ج ۱ صص /۱۷۹-۱۸۲
[۲۶] – تلخیص تاریخ نبیل صفحه ۱۷۹
[۲۷] – همان صفحه ۱۸۴
[۲۸] – همان صفحه ۱۹۸
[۲۹] – همان صفحه ۲۸۰
[۳۰] – فتنه باب اعتضاد السلطنه صفحه ۳۰
[۳۱] – تلخیص تاریخ نبیل صفحه ۴۸
[۳۲] – تاریخ ظهورالحق جلد ۲ صفحه ۴۸۷ . اعدام علی محمد شیرازی درروزیکشنبه ۲۸ شعبان ۱۲۶۶ قمری درتبریزبود.
.[۳۳] پژوهشی از استاد محیط طباطبائی، ماهنامه “گوهر” سال ۶ شماره ۳ خرداد ۱۳۵۷ ،شماره مسلسل ۶۳ صفحات ۱۸۳-۱۷۸
.[۳۴] پژوهشی از استاد محیط طباطبائی، ماهنامه “گوهر” سال ۶ شماره ۳ خرداد ۱۳۵۷ ،شماره مسلسل ۶۳ صفحات ۱۸۳-۱۷۸
[۳۵] عبدالبهاء، مقاله شخصى سياح ص ۳۷
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0شما باید وارد سایت شوید تا بتوانید نظر دهید.